هموطنان گرامی، دوستان عزیز

آن زمان که جلادان رژیم جمهوری اسلامی با ضربات پی درپی جمجمه و استخوان‌های سر مهسا را خرد می‌کردند، نمیدانستند که پتک گران مبارزات سر تا سرای مردم ستم دیده و استثمار زده، با قدرت بر سرشان کوبیده خواهد شد.

آن لحظاتی که زندگی کوتاه مهسا را در آتش خشم و نفرت خود نسبت به مردم، بر باد می‌دادند، نمیدانستند که آتش خشم میلیون‌ها ستم دیده بنیادشان را بر باد خواهد داد. هر کجا ستم هست، مبارزه هم هست و هر کجا مبارزه است، پیروزی عنقریب فرا خواهد رسید. ما در طی این چند سال حاکمیت رژیم خونخوار جمهوری اسلامی این را به کرات آزمایش کرده‌ایم: مبارزه، شکست، مبارزه، باز هم شکست و سرانجام پیروزی.

جنبش‌های اجتماعی ارادی نیستند. هیچ کس نمی‌تواند با اراده خود میلیون‌ها مردم یک کشور را به خیابان‌ها بکشاند. نیروهای قدرتمندی در جامعه وجود دارد که جنبش‌های اجتماعی را به وجود می‌آورد. نیازهای انسانی، مردم را برای برآوردن آن به حرکت می‌آورد و کسانی را که در راه آن مانع شده‌اند از پیش پا میروباند. نیاز به معیشت درست، نیاز به بهداشت، نیاز به سلامتی، نیاز به آزادی بیان، قلم، اندیشه، نیاز به آزادی پوشش، نیاز به حرکت جمعی و نیاز به محیط زیست سالم.

در ایران هیچکدام از این نیازها برآورده نمی‌شود و مردم در حرکت برآوردن آن‌‌ها و زدودن سدهای در راه هستند.

برگترین سد و مانع زندگی و تکامل اندیشه در ایران حاکمیت طبقاتی سرمایه‌داری و سیاست‌های مخرب و ضد مردمی آن است. رژیم جمهوری اسلامی‌ست. دولت سرمایه‌داری ایران است. باید این دولت را به گورستان تاریخ سپرد.

عده‌ای در تلاش هستند که هدف مبارزات کنونی را به مجازات مسببین قتل مهسا خلاصه کنند. قتل مهسا مردم کشور را داغدار کرد ولی خیزش مردم بنیان دیگری دارد. ستم‌های چند لایه سرمایه‌داری ایران بر مردمان استثمار شده، زحمتکش و آزادیخواه در طول چهل و سه سال جامعه را همچون نارنجکی منفجر نمود و پر انرژی‌ترین قطعات آن یعنی زنان ستم دیده و آگاه این کشور قلب نظام جمهوری اسلامی را نشانه رفته‌اند.

رژیم حاکم در ایران، در طول بیش از چهل سال، توسط نیروهای نظامی ارتش، سپاه و لباس شخصی‌ها  مبارزه به حق مردم را سرکوب کرده‌، عده‌ای را زیر شکنجه معلول نموده و تعداد بسیاری را اعدام کرده است. این نیروهای نظامی دشمنان قسم خورده مردم ایرانند.

در جریان مبارزات مردم تضاد درونی دولت و نیروهای مسلح رشد کرده است. ارتش و سپاه به علل مختلفی کوتاه مدت با هم درگیر شده‌ و تعدای بسیجی و یک تن از سران سپاه جان خود را از دست داده‌اند. تکامل مبارزه زحمتکشان این تضادها را شدیدتر خواهد کرد.

آزادی مردم را در گرو پشتیبانی از این و یا آن نیروی مسلح رژیم دانستن فقط از عهده نیروهائی بر میآید که آرزوی حاکمیت مجدد فاشیستی بر این کشور را دارند و نیروی محافظ دولت آینده خود را همین پاسداران و ارتشیان امروزه می‌دانند. تشدید تضاهای درون حاکمین خوب و لازم است ولی امید بستن به آن‌‌ها ارتجاعی است. آزادی مردم ستم دیده و تحت استثمار در ایران فقط با سرنگونی دولت سرمایه‌داری با همه جناح‌ها و گرایشات درون طبقاتی‌ و نیروهای مسلح‌اش ممکن است.

در تظاهرات اخیر که در وسعت و پایداری در کل حاکمیت جمهوری اسلامی بی نظیر است، جوانان منفعل نیستند، تهاجم میکنند، متور سیکلت‌ و ماشین‌های نیروهای مسلح را آتش میزنند و افراد مسلح را زیر ضربه میگرند و از کار میاندازند. نیروهای مسلح بیشتر فرار میکنند تا تهاجم. این از تجربه و تکامل آگاهی در مبارزه طبقاتی خبر می‌دهد. در این مبارزه تاکتیک‌های جدید و جنگ و گریزهای نوین به چشم میآید. این امر در تکامل شعارها نیز نمود یافته است.

در تظاهرات اخیر شعار“مرک بر خامنه‌ای“ به “مرگ بر دیکتاتور“ و این شعار به “جمهوری اسلامی نابود باید گردد“ تکامل یافت. این امر بسیار خوبی است. این یک تکامل مثبت و ضروری جهت مبارزه با سرمایه‌داری حاکم است.

ولی این هنوز ماهیت و خصلت طبقاتی این سرنگونی را روشن نمی‌کند. سرنگونی‌ای که رژیم گذشته را احیا کند و یا طرفداران پمپوی آمریکائی را به قدرت برساند، سرنگونی هست و لی انقلابی نیست. در این صورت جنبش طعمه قشر دیگری از سرمایه‌داری ایران و نیروهای امپریالیستی خواهد شد. و مردم متحمل هزینه سنگین دیگری میگردند.

ما طرفدار سرنگونی انقلابی دولت سرمایه‌داری ایران توسط تمام نیروهای مترقی جامعه به مرکزیت طبقه کارگر برای برپائی سوسیالیسم هستیم. ما طرفدار آن فریاد نیرو بخشی هستیم که پس از ۴ سال مجددا در سنندج فضا را عطرآگین کرد: “زنده باد سوسیالیسم“ فقط و فقط این راه و این سرنگونی است که به آزادی واقعی کارگران از استثمار خواهد انجامید  و کل جامعه مترقی را از ستم و محدودیت‌های بی حد و حصر اجتماعی آزاد خواهد کرد.

مرگ بر رژیم سرمایه‌داری – مذهبی جمهوری اسلامی ایران

زندانی سیاسی آزاد باید گردد

زنده باد انقلاب

زنده باد آزادی

زنده باد سوسیالیسم